آداب حفظ و نگهداری از مسجد

آداب رفتن به سوی مسجد

از جمله بعضی از آدابی که انجام آنها نسبت به مسجد شایسته و نیکو است، عبارتند از:
۱- انگیزه الهى داشتن در رفتن به مسجد.
۲- طهارت روح.
۳- پاکیزگى جسم و لباس.
۴- استعاذه[اعوذ بالله من الشیطان الرجیم] و خواندن دعا هنگام ورود به مسجد و خروج از آن.
۵- خواندن نماز تحیّت و رو به قبله نشستن.
۶- شتاب نکردن براى خارج شدن از مسجد.
در مقابل، امورى مانند:
۱- عبور کردن از داخل مسجد بدون نماز خواندن در آن.
۲- بلند کردن صدا.
۳- سخن گفتن از مسائل دنیوى.
۴- معرّفى کردن گم شده و پرسش از آن.
۵- خواندن اشعار بیهوده و بى محتوا.
۶- تجارت در مسجد.
۷- خوابیدن در مسجد بدون ضرورت، شایسته نیست. همچنین مسجد رفتن کسى که بوى دهانش دیگران را آزار می دهد، مکروه است.

زینت کردن به هنگام رفتن به مسجد

از جمله آداب مسجد، زینت کردن به هنگام داخل شدن در مسجد است. در این زمینه قرآن کریم می فرماید: «ای فرزندان آدم، هنگام داخل شدن به مسجد، زینت خویش را به همراه داشته باشید …».[اعراف - ۳۱]

با طهارت رفتن به سوی مسجد

از دیگر آداب مسجد آن است که انسان در صورت امکان، از محلّ اقامت خویش با حالت طهارت به سوی خانه خدا حرکت کند و در هنگام ورود به مسجد نیز، با طهارت باشد. در روایتی آمده است که، از انسانی که در خانه خویش وضو گرفته و سپس در مسجد حضور می‌یابد، به «زائر خداوند» تعبیر شده است.[ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۳۵۹]

علاوه بر منزلت والای فوق، در برخی از روایات، تطهیر انسان از گناهان را نیز از جمله فواید، با طهارت به مسجد رفتن، بر شمرده­اند. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «برحضور در مسجد، مواظبت کنید! چرا که مساجد، خانه­های خداوند در زمین است. کسی که با حالت طهارت وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش تطهیر می نماید و نام وی را در زمره زائرین خویش می نویسد».[ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۳۵۸ و ۳۵۹]

در حدیث دیگری با طهارت به مسجد رفتن از جمله اسبابی به شمار رفته که مایه جلب دعای خیر فرشتگان الهی در حقّ انسان مؤمن است. ابوسعید خدری می­‌گوید: «رسول خدا (ص) فرمودند: آیا مایلید شما را به چیزی راهنمایی کنم که مایه پوشیدن و آمرزش گناهان و باعث افزایش حسنات و خوبی­ها است؟ عرض شد: آری ای رسول خدا. ایشان فرمودند:… هر کس که با حالت طهارت از خانه خود خارج شود و نماز جماعت را با مسلمانان بجا آورد، آن­گاه در مسجد، منتظر برپایی نماز شود … فرشتگان الهی در حقّ وی دعا کرده و می­گویند: خداوندا! او را بیامرز، خداوندا! او را رحمت نما».[ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۳۲۲]

پیاده رفتن به سوی مسجد

از دیگر آدابی که برای مسجد ذکر شده، آن است که انسان در صورت امکان، فاصله بین محل کار یا خانه تا مسجد را پیاده طی کند. این امر در حقیقت ابراز نوعی بزرگداشت و تعظیم نسبت به صاحب­خانه است. همان­گونه که انسان به هنگام وارد شدن به خانه های صاحبان فضیلت و بزرگان سعی می کند کوچک­ترین کاری که نشانه بی­اعتنایی باشد از وی سر نزند، در مورد مساجد این امر بایستی به مراتب، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد.

در کتاب «ثواب الأعمال و عقاب الأعمال » از رسول خدا (ص) نقل شده که آن حضرت فرموده­‌اند: «کسی که به سوی یکی از مساجد، پیاده حرکت کند، خداوند در مقابل هر گامی که در مسیر رفت و برگشت بر می دارد به او ده حسنه پاداش می دهد و ده بدی را از او دور کرده و وی را ده درجه بالا می برد …»[ابن بابویه قمی، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۲۹۱]

آداب ورود به مسجد

شایسته است مؤمنان به منظور مراعات هر چه بیشتر حرمت و عظمت خانه خدا، در هنگام ورود به مسجد، تا آن­جا که ممکن است رعایت شأن این مکان مقدس را بنمایند؛ مثلا از داخل شدن با کفش و … خودداری کنند. همچنین داشتن وقار و آرامش، توجه قلبی به عظمت و بزرگی صاحب­خانه و این­که مسجد، محضر خاص حق تعالی است، از جمله آداب ورود به مسجد است که موجب می شود انسان مؤمن در مسجد دارای آرامش و سکون باشد. در این زمینه ابو بصیر می گوید: «از امام صادق (ع) سؤال کردم چرا در اسلام مساجد این­گونه بزرگ داشته شده­اند؟ امام (ع) فرمودند: چون مساجد خانه های خداوند در زمین است».[صدوق، محمد بن على ، علل الشرائع ، ج ۲، ص ۳۱۸]
در حدیث دیگری آمده است که «امام صادق (ع) فرمودند: هنگامی که به سوی نماز حرکت می کنی باید حرکت تو همراه با سکینه و وقار باشد. پس هر مقدار از نماز (جماعت) را درک کردی، برگزار کن و آنچه را که از تو فوت شد، (فُرادا) بجا آور …».[حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، محقق و مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، ج ۵، ص ۲۰۳]

کیفیت ورود به مسجد

از آداب مسجد، این است که انسان در هنگام ورود به مسجد، پای راست و در وقت خروج، پای چپ را مقدم بدارد. از معصومین علیهم السلام نقل شده است که می فرمایند: «فضیلت در هنگام ورود به مسجد آن است که، پای راست و در وقت خروج، پای چپ مقدم شود».[کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق ، الکافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج ۳، ص ۳۰۸]

در حدیثی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله امده است که: «هنگامی که پیامبر (ص) داخل مسجد می شدند، پاى راست خود را مقدم می داشتند و می فرمودند: (بسم اللَّه و على اللَّه توکّلت و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظیم) و چون بیرون مى آمدند پاى چپ خود را مقدم می داشتند و می فرمودند: (بسم اللَّه اعوذ باللَّه من الشیطان الرّجیم)، آنگاه فرمودند: یا على هر که داخل مسجد شود و همان طور که من گفتم، بگوید، خدا نماز او را قبول کند و براى او برای هر رکعتى از نماز که بجا آورده است، فضل صد رکعت بنویسد. پس آنگاه که از مسجد خارج شود و بگوید مثل آنچه من گفتم، خداوند گناهان او را بیامرزد و براى هر قدمى یک درجه و صد حسنه بنویسد …».[شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار( للشعیری)، ص ۶۸]

دعا در هنگام ورود به مسجد و خروج از آن

از جمله آداب مسجد این­که مستحب است مؤمن در هنگام ورود به مسجد، رو به قبله نموده و در آن حال خدای را حمد و ستایش کند و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) درود فرستد. امام باقر (علیه السلام) در ضمن حدیثی می فرمایند: «هنگامی که قصد ورود به مسجد را داری، تنها با حال طهارت داخل شو! و وقتی به مسجد رسیدی رو به قبله کن، آن­گاه خداوند را بخوان و حاجتت را از او درخواست کن، در لحظه ورود به مسجد نیز، نام خداوند را بر زبان جاری نما (بسم الله الرحمن الرحیم بگو) و خداوند را ستایش کن و بر پیامبر اکرم درود فرست».[طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج ۳، ص ۲۶۳]
از این حدیث و نظایر آن استفاده می شود از جمله مواردی که دعا مورد توجه خاص حق تعالی است، دعا کردن به هنگام ورود به مسجد است.

یکی از دعاهایی که هنگام ورود به مسجد وارد شده، روایتی از امام عسکری (علیه السلام) است که مرحوم سید بن طاووس از قول آن حضرت نقل کرده که می فرمایند: «به نام خدا و به وسیله خدا و از خدا و به سوى خدا و بهترین نام­ها و کمالات براى خدا است، بر خداوند توکّل مى نمایم و هیچ دگرگونى و نیرویى به غیر خداوند وجود ندارد، خداوندا، در رحمت و توبه ات را بر من بگشاى و درهاى معصیت و نافرمانى ات را به روى من ببند و مرا از زیارت کنندگان خود و آبادکنندگان مساجدت و از کسانى که شبانه روز با تو مناجات مى نمایند و از آنان که بر نمازهایشان محافظت دارند، قرار ده، و شیطان (رانده شده) و همه لشکرهاى ابلیس را از من دور فرما».[ بسم الله و بالله و من الله و إلى الله و خیر الأسماء لله توکلت على الله و لا حول و لا قوة إلا بالله اللهم افتح لی أبواب رحمتک و توبتک و أغلق عنی أبواب معصیتک و اجعلنی من زوارک و عمار مساجدک و ممن یناجیک باللیل و النهار و من الذین هم على صلاتهم یحافظون و ادحر عنی الشیطان الرجیم و جنود إبلیس أجمعین. سید ابن طاووس، على بن موسى، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص ۲۲۵]
همان طور که ورود به مسجد دعاهای خاص خود را دارد، خروج از مسجد هم دارای دعاهای مخصوصی است که به نحو اختصار به بعضی از آنها اشاره می شود. سیّد بن طاووس در «فلاح السائل» از امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل کرده است که: «هنگامی که یکی از شما نماز واجب را بجا آورد و قصد خروج از مسجد را داشت، (کنار در مسجد بایستد و) این دعا را بخواند: خداوندا! مرا دعوت نمودی و من نیز دعوت تو را اجابت کردم و نمازی را که بر من واجب نمودی بجا آوردم. اینک همان­گونه که خود، فرمان داده ای،[اشاره به آیه کریمه: «فاذا قضیت الصلوة فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله…»، (جمعه، ۱۰) دارد.] در زمین تو حرکت می کنم و از تو می خواهم از فضل خویش به من توفیق بندگی و دوری از آنچه که تو را به خشم می آورد، عطا فرمایی و به رحمت خویش، رزق کافی را به من ارزانی داری».[قال رسول الله (صلى الله علیه و آله) إذا صلى أحدکم المکتوبة و خرج من المسجد فلیقف بباب المسجد ثم لیقل- اللهم دعوتنی فأجبت دعوتک و صلیت مکتوبتک و انتشرت فی أرضک کما أمرتنی فأسألک من فضلک العمل بطاعتک و اجتناب سخطک و الکفاف من الرزق برحمتک؛ کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج ۳، ص ۳۰۹]

از وجود مقدس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نقل شده که فرموده­‌اند: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در وقت ورود به مسجد، صلوات فرستاده و دعا می کردند: خدایا گناهانم را ببخش و درهای رحمت خویش را بر من بگشا! و به هنگام خروج از مسجد نیز صلوات فرستاده و عرضه می داشتند: خداوندا! گناهانم را مورد آمرزش خویش قرارده و درهای رزق و روزی خویش را بر من بگشا!».[کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) إذا دخل المسجد صلى على النبی (صلى الله علیه و آله) و قال: اللهم اغفر لی ذنوبی، و افتح لی أبواب رحمتک، و إذا خرج صلى على النبی (صلى الله علیه و آله) و قال: اللهم اغفر لی ذنوبی، و افتح لی أبواب فضلک. طوسى، محمد بن الحسن ، الأمالی، ص ۴۰۱ .]

مسجد محل عبادت

در فرهنگ دینی نام مسجد یادآور بندگی و کرنش در پیشگاه خداوند متعال است، مسجد؛ یعنی جایگاه سجده و سجده اوج عبادت و بندگی انسان است. اگر چه بر اساس فرمایش نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) همه گستره زمین، مسجد است، ولی در میان همه ادیان و اقوام و ملل مختلف، مکان­‌هایی وجود دارد که از قداست و اهمیت ویژه‌ای برخوردار و محل عبادت آنها است و این معابد در ادیان توحیدی به عنوان صوامع و بیع و صلوات و مساجد از آنها یاد شده است. در فرهنگ اسلام برترین و اصیل‌ترین محفل برای عبادت و تقرب جستن به خداوند متعال، مساجد است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «…مسجد جایگاه ذکر و یاد خداوند است …».[حج، ۴۰]

مسجد و نماز

مهم­ترین ادب و عملی که در مسجد انجام می شود، نماز است. فضیلت بجا آوردن نمازهای پنج­گانه بلکه هر نماز واجبی در مسجد افزون از آن است که به شمارش در آید. اصولا برپا نمودن نماز به صورت جماعت، فضیلتی والا به شمار می رود، ولی نماز جماعت در مسجد، فضیلت آن را دو چندان می­کند؛ زیرا در این صورت، پاداش حضور در مسجد با پاداش نماز جماعت با یک­دیگر جمع می شود. به همین دلیل، نسبت به برگزارنمودن نمازهای واجب روزانه به صورت جماعت در مسجد، تأکید بیشتری به عمل آمده، تا آن­جا که می­توان گفت: در زمینه حضور در مسجد هیچ عملی مانند بجا آوردن نمازهای واجب پنج­گانه تأکید نشده است.
مسلمانان به فرمان پیامبر خویش مأمورند تا نسبت به کسی که برای انجام نمازهای روزانه در مسجد حضور می­‌یابد، هر ظن و گمان خیری را داشته باشند. ایشان در حدیثی فرموده­‌اند: «کسی که نمازهای پنج­گانه را به جماعت برگزار می کند، هر گمان نیکی را نسبت به او داشته باشید».[ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر ، ج ۱، ص ۳۷۶]
پس آنچه مسلّم است، این است که مهم­ترین فلسفه وجودی مسجد، برگزاری نماز جماعت در مسجد است، تا جایی که در بعضی از روایات آمده است: «… صف­های نماز واجبی که به جماعت برگزار می­‌شود، همچون صفوف فرشتگان الهی است و یک رکعت نماز آن نزد خداوند، از چهل سال عبادت دوست داشتنی­‌تر است …».[ابن بابویه، محمد بن على ، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۲، ص ۳۵۵]
همچنین در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «اى عثمان (عثمان بن مظعون )! هر کس نماز صبح را به جماعت بخواند و بنشیند و ذکر خدا گوید تا آفتاب برآید، در فردوس هفتاد درجه دارد که فاصله آنها به‌­اندازه هفتاد سال دویدن اسب نجیب کمر باریک است و هر کس ظهر را به جماعت بخواند، در جنات عدن پنجاه درجه دارد که فاصله هر کدام به اندازه پنجاه سال دویدن چنین اسبى است و هر کس عصر را به جماعت بخواند، ثواب آزاد کردن هشت تن از اولاد اسماعیل را دارد که هر کدام خانواده داشته باشند و هر کس نماز مغرب را به جماعت بخواند، ثواب حج مبرور و عمره مقبوله دارد و هر کس نماز عشاء را به جماعت بخواند، ثواب احیاى شب قدر را دارد».[ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۶۶]

مسجد و نماز تحیت

پس از داخل شدن به مسجد، مقتضای رعایت ادب و احترام نسبت به خانه خداوند آن است که انسان مؤمن در آغاز ورود و قبل از نشستن، دو رکعت نماز به عنوان «نماز تحیت» بجا آورد. همان­گونه که مرحوم شهید ثانی (ره) و بسیاری دیگر از فقیهان فرموده اند: «مقصود از نماز تحیت آن است که حرمت مسجد به واسطه نشستن بدون نماز هتک نشود».[عاملى (شهید ثانى)، زین الدین بن على‌، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شارح: سلطان العلماء، حسن بن محمد‌، ج ۱، ص ۶۴‌.]
البته لازم نیست نماز تحیت مسجد، نماز مستقلی باشد، بلکه همین­قدر که انسان پس از ورود به مسجد و قبل از نشستن، نمازی را بخواند چه واجب باشد چه مستحب، کافی است.[طباطبایى یزدى، سید محمد کاظم، العروة الوثقى فیما تعم به البلوى، ج ۱، ص ۶۰۰]
بنابراین کسی که به قصد بجا آوردن نماز واجب یا نماز مستحب در مسجد حاضر می­‌شود، همین قدر که بعد از ورود به مسجد و قبل از آنکه بر زمین بنشیند، نمازی را شروع کند، در واقع نماز تحیت مسجد را نیز بجای آورده است، اگر چه قرار دادن نماز مستقلی به عنوان نماز تحیت مسجد، افضل است. جناب ابوذر (ره) می گوید: «روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در مسجد ملاقات نمودم، ایشان فرمودند: ای ابوذر! مسجد تحیتی مخصوص به خود دارد. عرض کردم: تحیت مسجد چیست؟ فرمودند: این­که دو رکعت نماز بجا آوری».
می­توان گفت نماز تحیت در حقیقت به منزله سلام مؤمن به مسجد است و این امر از جهتی نهایت تکریم و تعظیم خانه خداوند به حساب می­‌آید. گویا نمازگزار با این عمل نشان می­‌دهد که مسجد موجودی دارای ادراک و احساس است و مانند سایر مکان های معمولی نیست که انسان بتواند به طور عادی در آن رفت و آمد کند.

مسجد و قرائت قرآن

مسجد خانه خدا در روی زمین است. هیچ خانه‎ای در کره خاکی شریف‎تر و محترم‎تر از مسجد نیست. خانه خدا محلّ عبادت و یاد خدا است و قرائت قرآن برترین عبادت الهی است. جا دارد هر یک از مسلمانان مقداری از وقت خود را در مساجد به تلاوت قرآن اختصاص دهند. برای پی­بردن به ارزش تلاوت قرآن در مساجد به گزارش قطعه‎ای از تاریخ و سخنی از آورنده قرآن اشاره می شود.
شخصی در مسجد شعر می‎ سرود. پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) خطاب به آن شخص فرمود: «مسجدها را برای قرآن خواندن ساخته ‎اند».[کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج ۳، ص ۳۶۹]
این گفتار نشان‎ دهنده اهمیت تلاوت قرآن در مساجد است. از کتاب­هایی که در مورد سیره‎ پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و اصحاب او نگاشته شده است، استفاده می‎ شود که مسلمانان علاوه بر تلاوت قرآن در خانه‎‌ ها، در مساجد نیز قرآن تلاوت می‎ کردند و بیشتر اوقات، این تلاوت­ها به صورت جمعی بوده است.
در ارتباط بین قرآن و مسجد، گفتنی است که رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) می فرماید: «کسی که دوستدار قرآن است، مساجد را نیز دوست دارد».[نورى، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محقق و مصحح و ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج ۳، ص ۳۵۵]
قرآن کلام خدا و مسجد خانه خدا است، هر دو نور خدا هستند؛ بنابراین دوستدار قرآن، دوستدار مسجد است و دوستدار مسجد دوستدار قرآن. بین قرآن و مسجد پیوندی غیبی است، باید سعی شود این پیوند در دنیا پایدار و همیشگی باشد.

مسجد و دعا

از جمله آداب مسجد دعا نمودن در مسجد است. دعا در مسجد، از جلوه‌­های یاد خدا و بردن نام نیکوی او است. از دسته‌­ای از روایات چنین برمی­‌آید که دعا در مسجد دارای فضیلتی ویژه است، تا آن­جا که حتی از عبادت­‌هایی مانند تلاوت قرآن کریم، برتر به شمار آمده است. به روایتی در همین زمینه اشاره می شود: «معاویة بن عمار می گوید: به امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم: دو نفر به مسجد وارد می­‌شوند و در یک لحظه نمازشان را آغاز مى کنند، یکى از آن دو در نمازش قرآن بیشترى تلاوت مى کند و دیگرى بیشتر دعا مى‌نماید و سپس هر دو در یک لحظه نمازشان را پایان مى‌دهند، کدامیک افضل هستند؟ فرمود: هر دو داراى فضیلت بوده و هر دو نیک هستند. گفتم: مى‌دانم هر دو خوب هستند، ولى مى‌خواهم بدانم کدام­یک بهتر است؟ فرمود: دعا، برتر است، مگر سخن خداى متعال را نشنیدى که فرمود: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم، همانا کسانى که از عبادت من سرکشى کردند، آنان را با خوارى داخل جهنّم خواهم کرد،[غافر، ۶۰] به خدا قسم! منظور از عبادت، همان دعا است، به خدا قسم! دعا برتر است، به خدا قسم! دعا عبادت است، به خدا قسم! دعا شدیدترین عبادت است.» [ابن ادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محقق و مصحح: الموسوى، حسن بن احمد و ابن مسیح، ابو الحسن ، ج ۳، ص ۵۵۱]

امام صادق (علیه السلام) به شیعیان خود فرمان می‌داد تا در گرفتاری­‌ها و سختی‌­ها در مسجد حضور یابند و پس از نماز برای برطرف شدن مشکلات، دعا کنند

همچنین پیشوایان دینی خود در عمل برای دعا در مسجد، اهمیت فراوان قائل بودند. معاویه بن عمار می گوید: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر گاه پدرم حاجتى از خداوند درخواست مى‌کرد، به هنگام زوال ظهر دست دعا و نیایش برمى داشت: ابتدا صدقه مى‌داد. بعدا عطر مى‌زد و به مسجد مى‌رفت و با نیایش به درگاه حق، حاجت خود را درخواست مى‌کرد.» [ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد ج ۲، ص ۴۷۷ .]

دعا در مسجد می‌تواند به صورت فردی یا جمعی برگزار شود. برپایه روایاتی که از پیشوایان دین در دست است، برگزار نمودن جلسات دعا به صورت دسته جمعی، چنانچه آسیبی به اخلاص نرساند، مطلوب و پسندیده است. پس تشکیل مجالس دعا در مسجد و خدا را در خانه خودش خواندن، عبادتی بزرگ به شمار می­‌آید. بی­گمان چنین دعایی در معرض اجابت پروردگار قرار دارد. برگزاری این گونه مجالس در مسجد، آن هم به طور منظم و متناسب با حال نمازگزاران مسجد، از جنبه­‌های تربیتی خوبی برخوردار است. این مجالس پرفیض زمینه آشنایی و اُنس مؤمنان با فرهنگ پربار دعا را فراهم می­‌آورد. جذابیت بخشیدن به این برنامه­‌ها و به ویژه سودمند و کوتاه برگزار نمودن آن می­‌تواند باعث جلب شمار بیشتری به دعا باشد.

مسجد و پرهیز از برخی امور

هر مکانی که به نام مسجد به وسیله مسلمانی بنا شود، شیعه باشد یا از سایر فرقه های اسلامی، رعایت حرمت آن واجب و اهانت و هتک آن؛ مانند خراب کردن یا آلوده نمودن آن به نجاست یا هر گونه بی احترامی نسبت به آن، در نزد هر دین داری، ممنوع و گاهی گناهی بزرگ و یا مکروهی نکوهیده است.
در فقه اسلامی قاعده ای تحت عنوان «حرمت اهانت به محترمات دینی» مطرح است. براساس این قاعده که مفاد آن مورد اتفاق همگان است، هتک، اهانت، و خوار شمردن آنچه که در دین دارای احترام و حرمت است، جایز نیست. کعبه معظمه، قرآن مجید، وجود مقدس انبیا و ائمه (علیهم السلام)، مکه مکرمه، تربت مقدس امام حسین (علیه السلام)، مساجد مسلمین و … از جمله اموری هستند که رعایت احترام آنها لازم و هتک حرمت نسبت به آنها هرگز روا نیست.[سیفى مازندرانى، علی اکبر، مبانی الفقه الفعال فی القواعد الفقهیة الأساسیة، ج ۱، ص ۱۵۰]
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «… ملعون است ملعون (از رحمت خدا به دور است)، کسى که مسجد را محترم نشمارد…».[کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد، محقق و مصحح: نعمة، عبد الله ، ج ۱، ص ۱۵۰ .]
بنابراین می‌توان گفت هر عملی عرفا نوعی هتک حرمت نسبت به مسجد محسوب می شود، حرام است؛ لذا باید از اموری که موجب بی احترامی به مسجد می‌شود، پرهیز نمود.

معامله در مسجد

از جمله آداب مسجد در جهت حفظ احترام و شأن این مکان مقدس، این است که خرید و فروش و همچنین کارهایی که جنبه شغل و حرفه دارند؛ مانند: آرایشگری، نجّاری، آهنگری و …، در مسجد ممنوع است. در روایات معصومان (علیهم السلام) از انجام این گونه اعمال در مسجد نهی شده و فقیهان اسلامی با استناد به این روایات حکم به کراهت نموده اند.[طباطبایى یزدى، سید محمد کاظم، العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی‌، ص ۳۲۱‌.]
در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است که: «مساجد خویش را محلّ خرید و فروش قرار ندهید…».[طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج ۳، ص ۲۶۳] برخی از فقها؛ مانند صاحب جواهر (علیه الرحمه)، سایر معاملات معاوضی را که اثر آن نقل و انتقال است، ملحق به خرید و فروش نموده و انجام آن در مسجد را مکروه دانسته اند. ولی انجام عقود و ایقاعاتی، مانند نذر و وقف را که صرفاً جنبه قربی و عبادی دارند، در مسجد، بلا مانع می‌دانند.[نجفى صاحب الجواهر، محمد حسن‌، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانى، عباس و آخوندى على، ج ۱۴، ص ۱۱۵]
همچنین بایستی از انجام هر عملی که جنبه شغل و حرفه دارد، در مسجد خودداری نمود؛ چرا که مسجد محلّ ذکر و یاد خداوند متعال است و بنای اسلام بر آن است که این مکان مقدّس از هر گونه امری که باعث جلب توجّه انسان به غیر خدا می شود، خالی و زمینه عبادت و ذکر در آن، کاملاً فراهم باشد و پیدا است که این امر با اعمالی نظیر نجّاری، آهنگری و آرایشگری و … سازگار نیست.
شیخ صدوق (علیه الرحمه) در کتاب «علل الشرایع» نقل می کند که: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در مسجد، به مردی که تیرهای خود را می تراشید، برخورد نمودند. وی را از این کار منع کرده و فرمودند: مسجد را برای این گونه کارها نساخته اند».[ابن بابویه قمی، محمد بن على ، علل الشرائع ، ج ۲، ص ۳۱۹]
ناگفته پیداست اموری که در این گونه روایات ذکر شده، خصوصیّتی ندارند و هر گونه شغل و حرفه دیگری نیز همین حکم را دارد؛ لذا فقها هر گونه کار و صنعتی را در مسجد، مکروه دانسته اند.

خوابیدن در مسجد

از دیگر آداب مسجد آن است که انسان به خاطر تعظیم و ارج نهادن به خانه خدا در صورتی که ضرورتی نباشد از خوابیدن در این مکان مقدّس، خودداری کند. خوابیدن در مسجد مکروه است و با شأن و عظمت مسجد سازگاری ندارد. در حدیثی از نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است که: «کسی که بدون عذر در مسجد بخوابد، خداوند او را به دردی که دوا ندارد، مبتلا می‌نماید».[ نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محقق و مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، ج ۳، ص ۳۷۳، باب ۱۴ از ابواب احکام المساجد، روایت ۲ .]
البتّه کراهت خواب در «مسجدالحرام» و «مسجد النّبی (صلّی الله علیه و آله)» از سایر مساجد شدیدتر است؛ زیرا عظمت این دو مسجد از سایر مساجد به مراتب بیشتر است. زرارة بن اعین می گوید: «از امام باقر (علیه السّلام) در مورد خوابیدن در مساجد سؤال کردم. امام فرمود: اشکالی ندارد، مگر در مسجد النّبی (صلّی الله علیه و آله) و مسجدالحرام…».[کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق ، الکافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج ۳، ص ۳۷۰]
نکته قابل ذکر این است که، آنچه درباره مسلمانان صدر اسلام ذکر شده است که گروهی از مسلمانان به نام «اصحاب صُفّه» در مسجد می خوابیدند، منافاتی با حکم مذکور ندارد؛ زیرا اصحاب صُفّه نوعاً مسلمانانی بودند که از اطراف و مناطق دیگر به مدینه و محضر مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله) مشرّف شده و فاقد جا و مکانی برای خوابیدن بوده اند، بنابراین خوابیدن آنها در مسجد از باب ضرورت بوده است.
نکته دیگری که دراین رابطه بایستی مورد توجّه قرار گیرد آن است که، در برخی موارد، ممکن است خوابیدن در مسجد، حرام باشد و آن هنگامی است که خوابیدن در مسجد، مانع عبادت مؤمنین در مسجد باشد. مانند اینکه جمعّیت قابل توجّهی کلّیه صحن مسجدی را اشغال کنند و در آن بخوابند. در چنین فرضی، خوابیدن در واقع نوعی مزاحمت برای کسانی است که به منظور عبادت به مسجد می روند.

تکدّی در مسجد

تکدّی و تقاضای کمک از دیگران در صورت بی نیازی، بلکه در صورت احتیاج نیز عملی مذموم و ناپسند است. برخی از فقها به دلیل اخبار فراوانی که از این عمل نهی نموده است، تقاضای کمک و سؤال در صورت بی نیازی را حرام دانسته اند.
امام باقر (علیه السلام) در مقام نکوهش این عمل، خطاب به محمّد بن مسلم می‌فرمایند: «ای محمد! کسی که از دیگری چیزی را در خواست می‌کند، اگر می دانست که سؤال کردن چه (آثار زیانباری) را به دنبال دارد، هرگز سؤال نمی کرد. و اگر آن کس چیزی را به سائل می دهد، می دانست که عمل او چه (پاداشی) دارد، هیچگاه سائلی را ردّ نمی کرد. آنگاه امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ای محمد! کسی که در حال بی نیازی، از مردم تکدّی می کند روز قیامت در حالی که گوشتی بر صورت ندارد، خداوند متعال را ملاقات می کند».[ابن ادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ، محقق و مصحح: الموسوى، حسن بن احمد و ابن مسیح، ابو الحسن ، ج ۳، ص ۶۳۷]
تکدّی کردن در مجالس و به طور آشکار از مردم تقاضای کمک کردن در روایات، مورد نهی شدیدتری قرار گرفته است. شیخ حرّ عاملی قدّس سرّه در کتاب «وسائل الشیعة» بابی را تحت عنوان «شدّت کراهت تکدّی در مجالس» منعقد نموده و در آن حدیث ذیل را نقل کرده است: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: از امّت من در میان مجالس و اجتماعات تقاضای کمک نکنید. این کار باعث می شود که آنان را (درصورتی که چیزی به شما ندهند) بخیل بشمرید».[شیخ حر عاملى، محمد بن حسن ، وسائل الشیعة،محقق و مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج ۶، ص ۳۱۰ .]
با توجّه به مطالب فوق می توان گفت گرچه در کتب فقهی شیعه «سؤال در مسجد» به عنوان یکی از مکروهات مسجد ذکر نشده است؛[فقهای اهل سنّت نوعاً سؤال و تکدّی در مسجد را در شمار مکروهات مسجد ذکر نموده اند. در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعة» آمده است که: «حنابله سؤال در مسجد و نیز صدقه دادن به سائل در مسجد را مکروه شمرده اند. ولی صدقه دادن به غیر سائل و کسی که خطیب و امام جماعت برای او تقاضای کمک کند را مباح دانسته اند. شافعیه سؤال در مسجد را مکروه شمرده اند ولی چنانچه سؤال در مسجد موجب اضطراب و پریشانی خاطر نمازگزاران شود، آن را حرام دانسته اند. مالکیّه سؤال در مسجد و نیز بخشش به سائل را منهی دانسته اند ولی صدقه دادن در مسجد را جایز شمرده اند. و حنفیّه سؤال در مسجد و بخشش به سائل را مکروه شمرده اند. (رک: «الفقة علی المذاهب الاربة»، عبدالرحمن الجزیری، ج۱، ص۲۹۰).] ولی شاید عدم ذکر، از آن جهت است که کراهت سؤال، اختصاصی به مسجد ندارد. بلکه اساساً سؤال و تکدّی از دیگران به خصوص اگر در مجلس و جمع باشد، مکروه است.
برای اثبات کراهت «سؤال و تکدّی در مسجد»، علاوه بر آنکه می توان به ادلّه ای که به طور عامّ از سؤال و به خصوص سؤال در مجلس نهی می کند، تمسکّ نمود، ممکن است به تعلیلی که در برخی روایات وجود دارد نیز استناد کرد. همانطور که از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) در حدیثی از خواندن شعر در مسجد نهی نموده، فرمودند: «مساجد را برای قرآن (خواندن) ساخته اند» و در مقام تعلیل برای نهی از تراشیدن تیر در مسجد نیز فرمودند: «مسجد را برای این گونه کارها نساخته اند».[ابن بابویه قمی، محمد بن على ، علل الشرائع ، ج ۲، ص ۳۱۹]
آنچه از این گونه عبارات استفاده می شود آن است که مسجد، مکانی مخصوص به عبادت، دعا، قرآن و اموری از این قبیل است. بنابراین تکدّی در مسجد در میان نمازها یا غیر آن مناسب با وضع مسجد نیست. البتّه این نکته را نباید از نظر دور داشت که میان حکم «تکدّی و سؤال» و «بخشش به سائل» ملازمه ای وجود ندارد؛ زیرا کراهت تکدّی در مجلس و مسجد باعث نمی شود که بخشش و کمک به سائل، از تحت حکم خود که استحباب است، خارج شود.
بنا بر رأی اکثریّت قریب به اتّفاق مفسّران و محدّثان اسلامی آیه شریفه: «تنها خداوند و رسول او و اهل ایمان ولی و سرپرست شما است. آنان که نماز را بپای می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند»،[سوره مائده، آیه ۵۵] در شأن امیر المؤمنین علی (علیه السلام) نازل شده که انگشتری خویش را در مسجد و در حال رکوع به سائلی بخشیدند.[ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۱۵- ۲۵]
همچنین می‌توان گفت تقاضای کمک و جمع آوری بخشش‌ها و انفاق‌های مؤمنین در مسجد توسّط امام جماعت و یا افراد نیکوکار، برای مصارف خیر و کمک به مستمندان، کراهتی ندارد؛ زیرا عمل مزبور علاوه بر آنکه از مصادیق «سؤال و تکدّی» نیست، به عنوان کمک و تعاون بر «برّ و تقوا» نیز به حساب می آید. هر چند مناسب است این امر نیز حتّی الامکان به گونه ای انجام شود که موجبات تشویش خاطر نمازگزاران را فراهم نیاورد.

گذرگاه قرار دادن مسجد

یکی دیگر از مکروهات مسجد آن است که انسان این مکان مقدّس را گذرگاه و محلّ عبور خویش قرار دهد. مثل اینکه از مسجدی که دارای دو در باشد، مرتّب برای انجام کارهای عادی خود از یک در داخل و از در دیگر، خارج شود.
این عمل، با عظمت و قداست مسجد مناسبت ندارد و گویا با این کار مسجد را در حدّ یک کوچه و خیابان، تنزّل داده است. از همین روی در روایات از این عمل نهی شده است. البتّه اگر انسان در هر مرتبه که به مسجد وارد می شود، نماز تحیّت مسجد را بجای آورد، کراهت این کار از بین می رود.
امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل می‌فرماید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی فرموده‌اند: «مساجد را گذرگاه و محلّ عبور قرار ندهید؛ مگر اینکه دو رکعت نماز در آن بجای آورید».[ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۴۲۲]

سخنان بیهوده و دنیوی در مسجد

از جمله اموری که مؤمن بایستی از ارتکاب آنها در خانه خدا خودداری نماید، سخنان بیهوده و دنیوی است. مرحوم شیخ طبرسی (ره) در کتاب «مکارم الاخلاق» نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ضمن وصایای خویش به صحابی راستین خود، جناب ابوذر (رضوان الله تعالی علیه) فرموده اند: «…ای ابوذر! سخن پاک و طیّب، خود نوعی «صدقه» است و هر گامی که به سوی نماز بر می داری، صدقه است. ای ابوذر! کسی که دعوت کننده به سوی خدا را اجابت نماید و مساجد خدا را نیکو آباد کند، ثواب و پاداش او بهشت از جانب خداوند است. ابوذر می گوید: عرض کردم: ای رسول خدا! مساجد را بایستی چگونه آباد نمود؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آباد کردن مسجد به این است که صداها در آن بلند نشود، گفت و گوهای باطل و بیهوده در آن، صورت نگیرد و از خرید و فروش در مسجد خودداری شود و تا وقتی که در مسجد هستی از سخنان بیهوده بپرهیز! و اگر این امور را رعایت نکردی در روز قیامت کسی غیر از خودت را مورد ملامت و سرزنش قرار مده…».[طبرسى، حسن بن فضل ، مکارم الأخلاق ، ص ۴۶۷ .]
جملات پایانی این حدیث که همراه با تهدید است، قابل دقّت و بیانگر میزان اهتمام پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به رعایت این امور، در مسجد می‌باشد. البتّه انسان مؤمن نه تنها به خاطر گریز از حسرت و ندامت در سرای دیگر؛ بلکه از آن روی که به عظمت صاحب خانه و خانه آگاه است، به خود اجازه نمی‌دهد که در مسجد صدا را بلند کند و یا به گفت و گو درباره امور دنیوی و یا سخنان لغو و بیهوده بپردازد تا چه رسد به اینکه رعایت این امور مورد تأکید شارع مقدّس نیز قرار گرفته باشد.

بوی بد در مسجد

از دیگر آداب مسجد آن است که اگر دهان یا عضوی دیگر از اعضای انسان دارای بوی بد و ناخوشایند است، قبل از رفتن به مسجد آن را برطرف نماید. این مطلب تا آنجا اهمیت دارد که اگر چنانچه کسی بداند رفتن وی به مسجد با چنین حالتی، موجبات آزار و اذیت مؤمنین را فراهم می آورد، لازم است از رفتن به مسجد خودداری کند. این کار علاوه بر آنکه مشمول ادله ای است که در آن از آزار و اذیت مؤمنین منع شده؛ بلکه به طور خاص نیز از آن نهی شده است.
مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب شریف «اصول کافی» این روایت را از امام صادق (علیه السلام) نقل نموده است که ابوبصیر می گوید: «از امام صادق (علیه السلام) در مورد خوردن سیر و پیاز و تره سؤال کردم. امام (علیه السلام) فرمودند: خوردن آنها به صورت خام یا پخته اشکالی ندارد. همچنین معالجه کردن با سیر اشکالی ندارد. اما اگر کسی از آنها بخورد، (قبل از برطرف کردن بوی آن)، به مسجد نرود».[کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج ۶، ص ۳۷۶، محقق و مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد ؛ در همین زمینه ر.ک: «صحیح بخاری»، ج ۱، ص ۴۰۲، کتاب صفة الصلوة، باب ۵۵۳ و نیز «صحیح مسلم»، ج ۵، ص ۴۹]
البته روشن است که خوردنی های مذکور در این حدیث، خصوصیتی ندارند، بلکه هر نوع غذایی که به واسطه داشتن بوی بد ممکن است موجب آزار و اذیت مؤمنین شود، همین حکم را دارد.
همچنان که سایر اعضای بدن غیر از دهان نیز، همین حکم را دارند. از همین روی در روایت دیگری ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به گونه ای عام از وارد مسجد شدن کسانی که از غذاهای بدبو استفاده کرده اند، نهی فرموده اند: «…کسی که از اشیای بدبو تناول نماید، نباید به مسجد نزدیک شود…».[ابن بابویه، محمد بن على ، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۲، ص ۶۳۰ .]
تذکر این نکته ضروری است که نهی وارده شده در این گونه موارد، تنزیهی است و بر کراهت دلالت دارد.

توقف بیهوده در مسجد

یکی از اموری که معصومین (علیهم السلام) نسبت به آن تشویق و ترغیب نموده اند، طولانی نمودن اقامت در مسجد است. اما باید دانست که منظور از نشستن در مسجد، آن نیست که انسان تنها حالتی همراه با لغو و بیکارگی داشته و تنها وسیله گذران عمر باشد.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به منظور پیشگری از اینکه اقامت در مسجد به عنوان یکی از عبادات، دستاویز راحت طلبان و آنان که عمر خویش را بیهوده صرف می کنند، قرار نگیرد، در وصیت خویش به جناب ابوذر (رضوان الله تعالی علیه) می فرمایند: «… ای ابوذر! هر نشستنی در مسجد، لغو و بیهوده است؛ مگر توقّف و اقامت سه دسته: آنان که پس از بجای آوردن نماز، مشغول قرائت قرآن، یا سرگرم یاد خدا و یا در حال تحصیل دانش و مباحث علمی باشند».[طبرسى، حسن بن فضل ، مکارم الأخلاق ، ص ۴۶۷ .]
در حدیث دیگری، عنوان «میهمان خداوند»، به کسی اعطا شده که فاصله میان دو نماز را به تعقیب و یاد خدا سپری کند: «سه گروه در روز قیامت از برگزیدگان خداوند به حساب می آیند … گروه دوّم کسانی هستند که پس از بجای آوردن نماز تا برپای نماز دیگر همچنان به ذکر و یاد خداوند مشغول می شوند. چنین کسانی میهمان خداوند به شمار می آیند و خداوند بی شکّ میهمان خویش را اکرام خواهد نمود…».[برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن ، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین ، ج ۱، ص ۵۱]
بنابراین آنچه از مجموعه این احادیث استفاده می شود آن است که انسان مؤمن در مورد اقامت در مساجد، بایستی حالت اعتدال و میانه روی را داشته باشد و همراه با خودداری از شتاب در خروج از مساجد، از اقامت لغو و بیهوده در خانه خدا نیز پرهیز نماید.

سلام کردن به مؤمنین در مسجد

یکی از مستحبات که در اخبار و روایات، ثواب زیادی برای آن بیان شده است، سلام کردن به مؤمنین است. اما علیرغم این استحباب، از سلام کردن به شخص نمازگزار نهی شده است. علت این امر آن است که پرداختن به جواب سلام، نمازگزار را از توجه شایسته به نماز خویش باز می دارد. در خبری که مصدَّق بن صدقه از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند آمده است که آن حضرت از پدر بزرگوار خویش، امام باقر (علیه السلام) نقل فرموده است که: «بر شخص نمازگزار سلام نکنید؛ زیرا نمازگزار نمی تواند سلام را پاسخ گوید، چون سلام کردن مستحب ولی جواب آن واجب است …».[ابن بابویه، محمد بن على ، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۲، ص ۴۸۴]
همان گونه که در حدیث آمده است، مراد از عدم توانایی، عدم سهولت است، بخصوص برای کسی که بخواهد با حال توجه نماز را بجای آورد، پرداختن به جواب سلام معمولا توجه و حضور قلب وی را مخدوش می نماید. فقیهان با استناد به همین گونه روایات، سلام کردن به شخص نمازگزار را مکروه شمرده اند.[طباطبایى یزدى، سید محمد کاظم، العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی‌، ص ۳۹۴‌.]
بنابراین شایسته است انسان در هنگام ورود به مسجد، در صورتی که تمامی مؤمنین وارد به نماز شده باشند، از سلام کردن به آنها خودداری نماید. البته سلام کردن به آن دسته از مؤمنین که به نماز اشتغال ندارند، مستحب است. در حدیثی از امام صادق آمده است: «از پدرم (امام باقر (علیه السلام)) شنیدم که می فرمود: هنگامی که به مسجد الحرام وارد شدی و (دیدی) مردم در حال بجای آوردن نماز هستند، به آنان سلام نکن و (به جای آن) به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سلام بفرست و به نماز مشغول شو، ولی اگر در مسجد به جمعی وارد شدی که مشغول سخن گفتن هستند، بر آنان سلام کن.[حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص ۹۴]

اعلام اشیای گمشده در مسجد

از جمله مکروهات مسجد آن است که انسان اشیای گمشده را در مسجد اعلام نماید تا چنانچه کسی آن را یافته باشد به وی بازگرداند و یا اینکه اشیای پیدا شده را به قصد یافتن صاحبان آنها در مسجد اعلام کنند.[عنوانی که در کتب فقهی برای این بحث انتخاب شده، «انشاد الضّالة» است. انشاد از لغات «ضدّ» است که هم به معنای اعلام شیئی گم شده است و هم به معنای طلب شیئی گم شده. در قاموس فیرزآبادی آمده است که: نشد الضالة نشداً و نشدة و نشداناً بکسرهما: طلبها و عرفها و انشد الضالة: عرّفها و استرشد عنها ضدّ. قاموس المحیط، مجد الدّین محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ج۱، ص ۳۴۱] این عمل در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است. شیخ صدوق علیه الرّحمه در «من لا یحضره الفقیه» روایت ذیل را در همین رمینه نقل کرده است: «پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدند که مردی در مسجد اعلام می کند چیزی گم کرده است تا چنانچه کسی پیدا کرده، به او باز گرداند. آن حضرت فرمودند: به او بگویید: خدا گمشده ات را به تو برنگرداند، مسجد را برای این گونه کارها نساخته اند!».[ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه ، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۱، ص ۲۳۷]
همان گونه که از ذیل این حدیث استفاده می شود، علّت نهی از این کار در مسجد آن است که انجام این امور با شأن والا و عظمت مسجد سازگار نیست و گرنه اعلام اشیای گمشده در برخی موارد واجب است که تفصیل این موارد در «کتاب اللّقطة» بیان شده است. بنابراین از آن جا که محلّ اعلام اشیای گمشده محلّ تجمّع افراد است؛ لذا سزاوار است که اعلام اشیای گمشده را در کنار درهای ورودی مسجد به هنگام ورود و خروج مردم انجام دهند.[خمینى، سید روح اللّٰه موسوى‌، تحریر الوسیلة‌، ج ۲، کتاب اللقطة، ص ۲۲۸، مسئله ۱۹]
نکته قابل ذکر در ارتباط با حدیثی که گذشت این است که، نفرین رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) درباره شخصی که اقدام به اعلام گمشده در مسجد نموده بود؛ با وجود عطوفت و رحمت فوق العاده آن حضرت نسبت به امّت، گویای میزان قُبح این کار در نزد صاحب شریعت است.

مسجد و حقوق افراد

اسلام نهادی به نام مسجد را ایجاد کرد تا به نیازهای عبادی، آموزشی، سیاسی، نظامی جامعه در اجتماعات محل پاسخ گوید. پیامبر اکرم (ص) علاوه بر بنانهادن مسجد، کارکردها و استفاده‌های آن را هم نشان داد. مساجد برای مسلمانان وسیله ای شد تا در طول شبانه روز هوشیار باقی بمانند و خود را در فضای پاک، پیراسته، با صفا، سازنده و پرورش دهنده مسجد، تزکیه کنند.
آنچه که مسلم است این است که مکان های عمومی به صورت طبیعی دارای قواعد و قوانین خاص خود می باشند. بعضی از قوانین شامل حقوقی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به آن مکانی که در آن حضور پیدا کرده اند، می شود. گفتنی است که مسجد نیز از این قاعده مستثنا نیست. پس همه کسانی که در مسجد حضور می یابند، موظف به رعایت قوانین و ادای حقوق متقابل سایر نمازگزاران و مسجد هستند.

حق تقدم در مسجد

در فقه اسلامی از برخی امور، تحت عنوان «مشترکات» بحث می شود. مشترکات اموری هستند که اختصاص به شخص یا اشخاص معینی ندارند، بلکه همه حق بهره برداری از آن را دارند. راه ها، کوچه ها، مدارس، برخی از آبها، مساجد و … از مصادیق مشترکات به شمار می آیند. با اینکه همگان حق استفاده از مشترکات را دارند، ولی برای کسانی که در بهره برداری از آنها حق تقدم داشته باشند، نوعی اولویت نسبت به دیگران ایجاد می شود. بنابراین چنانچه یکی از مؤمنان در حال استفاده از مکان خاصی از مسجد برای نماز یا سایر عبادات و اعمالی که در مسجد روا است، باشد؛ دیگری نمی تواند او را از این مکان براند. این کار علاوه بر آنکه آزار و اذیت مؤمن است، نوعی غصب نیز محسوب می شود. در کلمات فقیهان به این حق اولویت تعبیر به (حق سبق) می شود و تحت عنوان (قاعده من سبق)، مباحث نسبتا گسترده ای پیرامون آن شده است. سیره مسلمین نیز همواره بر اساس شناسایی حق تقدم استوار بوده است. افزون بر این، حق تقدم در روایاتی که از طریق شیعه و سنی نقل شده است، نیز مورد تأیید تصریح شارع قرار گرفته است.

داشتن جای خاص در مسجد

انسان مؤمن در عین حال که بایستی از مساجد و اماکن مقدس استفاده لازم را بنماید، ولی هرگز نباید دلبستگی و تعلق به مکان معینی از مسجد داشته باشد. گاهی مشاهده می شود برخی افراد آنچنان به نقطه خاصی از مسجد وابسته اند که گویا آن جا را ملک شخصی خویش به حساب می آورند و در صورتی که این مکان توسط فرد دیگری که زودتر به مسجد آمده، تصرف شود، در خود احساس ناراحتی می کنند و حتی این ناراحتی را ابراز می نمایند. برخی دیگر برای رسیدن به مکان مخصوص و مورد نظر خود، با عبور از میان صفوف مردم و حرکت کردن بر سر و گردن آنها، مسافتی طولانی راه می پیمایند که معمولا آزار و اذیت دیگر مؤمنین را به دنبال دارد. شکی نیست که اذیت دیگران حرام است، ضمن اینکه این عمل مخالف با سنت قولی و عملی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت گرامی آن حضرت (علیهم السلام) است. امام حسین (علیه السلام) می فرماید: از پدرم امیر المؤمنین (علیه السلام) در مورد آداب مجلس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال کردم آن حضرت فرمودند: «… رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) در هیچ مجلسى نمى نشست و برنمی خواست، مگر با یاد خدا و در مجالس جاى مخصوصى براى خود انتخاب نمى کرد و مخصوصا از این کار نهى مى فرمود و وقتى به جمعیتى مى پیوست هر جا که خالى بود مى نشست و اصحاب را نیز دستور مى داد که چنان کنند …».[صدوق، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص ۳۱۸].

همچنین امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السلام) نقل می کنند که ایشان فرمودند: «امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمود: مانعی ندارد که نمازگزار در روز جمعه به سمت جای خود در نماز گام بردارد، ولی وقتی امام (جمعه) برای خطبه خواندن آماده شد، کسی نباید بر سر و گردن مردم راه برود بلکه باید هر جا که ممکن بود بنشیند، مگر کسی که در کنار درهای ورودی نشسته باشد و ورود او در آنجا مانع ورود دیگران به قسمت های خالی باشد. چنین کسی مانعی ندارد که از میان صفوف به سمت جلو حرکت کند».[حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص ۱۵۴]

طولانی نمودن اقامت در مسجد

از جمله آداب مسجد آن است که انسان مسلمان، اقامت خویش در خانه خدا را طولانی نماید و از شتاب در خروج از مسجد خودداری کند. البته بنده مؤمن این کار را از روی اختیار و عشق وافری که به مسجد می ورزد، انجام می دهد. چرا که او مسجد را خانه محبوب خویش می داند و با زبان حال در و دیوار آن را می بوسد.
خداوند متعال در حدیث قدسی معراج می‌فرماید: «… ای احمد! هر کس ادعا نمود من خداوند را دوست می دارم، دوست دار من نیست، مگر اینکه … مسجد را خانه خویش قرار دهد».[دیلمى ، حسن، ارشاد القلوب، ترجمه: سلگى نهاوندی، على، ج ۱، ص ۵۲۲] مسجد را خانه قرار دادن، کنایه از اقامت طولانی و کثرت رفت و آمد به مسجد و نیز عشق و علاقه قلبی داشتن به مسجد است. همان گونه که ملاحظه می شود در این جمله از حدیث، انس با مسجد و کثرت اقامت در آن، از شرایط محب الهی به شمار آمده است.
در حدیث دیگری از امام صادق به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «کسی که سخن و گفتار او قرآن و مسجد خانه اش باشد، خداوند در بهشت خانه ای برای او بنا می کند».[ ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۵۰۱]
در برخی از روایات ضمن تأکید بر زود به مسجد رفتن و انتظار برای برپاشدن نماز، از شخص منتظر، به عنوان «میهمان خدا» تعبیر شده است. همچنین امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که پس از به جای آوردن نماز، برای برپایی نماز بعدی در مسجد منتظر بماند، میهمان خداوند است و قطعا خداوند، میهمان خود را احترام و تکریم می نماید».[برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن ، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین ، ج ۱، ص ۴۸]
همچنین از نمازگزاری که پس از ادای نماز، در مسجد منتظر برپایی نماز بعدی است تعبیر به زائر خداوند متعال شده است که مقامی بس والا و ارجمند است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: «کسی که بعد از نماز، منتظر برپایی نماز دیگر بماند زائر خداوند است و خداوند متعال، بی شک زائر خویش را اکرام خواهد نمود و آنچه را که او درخواست کند به وی عطا می نماید…».[ابن بابویه، محمد بن على ، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۲، ص ۶۳۵ .]
در پاره ای از روایات از کثرت اقامت در مساجد و منتظر برپایی نماز ماندن به عنوان رهبانیتی که در اسلام مورد قبول قرار گرفته، تعبیر شده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در جواب عثمان بن مظعون که از آن حضرت در خواست اجازه رهبانیت و گوشه گیری را نموده بود، فرمودند: «ای عثمان! رهبانیت را پیشه خود مساز! رهبانیت امت من نشستن در مساجد و انتظار کشیدن برپایی نماز است».[ ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى ، دعائم الإسلام ، محقق و مصحح: فیضى، آصف ،ج ۲، ص ۱۹۰]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیت خویش به جناب ابوذر (رضوان الله تعالی علیه) می فرمایند: «ای ابوذر! خداوند متعال تا زمانی که در مسجد نشسته ای، در مقابل هر نفسی که می کشی، درجه ای در بهشت به تو عطا می کند و فرشتگان نیز بر تو درود می فرستند و در برابر هر نفس، ده حسنه به تو عطا و ده بدی را از تو محو می نماید…».[طبرسى، حسن بن فضل ، مکارم الأخلاق ، ص ۴۶۷ .]
در جانب مقابل در روایات، عجله نمودن در خروج از مساجد، مورد نکوهش قرار گرفته و آثار سویی نیز برای آن ذکر شده است. در جامع الاخبار به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)نقل شده است: «… بیست خصلت موجب پیدایش فقر است … و از آن جمله، عجله کردن در خروج از مساجد است …».[شعیری، تاج الدین محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۱۲۴]

مسجد و حفظ نظافت

خداوند دوستدار پاکیزگان و مطهرین است و از آنجا که دین اسلام کامل ترین دین خدا است، حتی کوچک ترین و ظریف ترین نکاتی را که باید بنده مسلمان رعایت کند، از یاد نبرده است. از این رو در عصری که فقر بهداشت و امکانات بوده به ساده ترین شکل حفظ نظافت و پاکیزگی را به بندگانش آموخته و عرب عصر جاهلیت را به رعایت بهداشت فردی و پاکیزگی محیط دعوت نمود. پس بر بنده مومن است که فرامین خدا را به بهترین شکل ممکن به کار بندد. چگونه ممکن است که بنده ای خواستار تهذیب روح و جان باشد و در خانه خدا برای عبادتش حاضر شود، اما صاحب خانه را با آلوده کردن خانه اش از خود ناراضی کرده و یا آلودگی و پلیدی را از خانه اش بیرون نبرد آن هم خانه ای که صاحبش خدا است؟ چگونه ممکن است بنده ای خود را عبد خدا بداند، ولی در اجرای دستوراتش کوتاهی و قصور کند مگر تهذیب نفس و درون بدون پاکیزگی درون امکان دارد؟ و یا تهذیب و تکامل و نزدیکی به خدا، بدون رعایت پاگیزگی و احترام به او امکان دارد؟ قرآن کریم می فرماید: «ما از ابراهیم و اسماعیل (ع) پیمان گرفتیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و نمازگزاران از هر پلیدی پاکیزه کند».[بقره، ۱۲۵]
همانگونه که از مضمون این آیه شریفه بر می آید، خداوند به پاکیزگی خانه خود سفارش اکید کرده است.
از جمله آدابی که در روایات برای مسجد ذکر شده، تمیز نگه داشتن و خاکروبی کردن مسجد است که ثواب و فضیلت زیادی برای آن ذکر شده است. در حدیثی به نقل از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) آمده است: «کسی که خانه خدا را در روز پنج شنبه، (شب جمعه) خاکروبی کند و به اندازه غباری که در چشم می رود از مسجد خاک برگیرد، خداوند او را مورد آمرزش خویش قرار خواهد داد».[ ابن بابویه، محمد بن على ، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۲، ص ۶۳۵]
هر چند از این روایت استفاده می شود که تمیز کردن مسجد در روز پنج شنبه یا شب جمعه از فضیلت خاصّی بر خوردار است، امّا این کار در هر زمان دیگری که صورت گیرد؛ مطلوب و پسندیده است.
امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل می کنند که آن حضرت فرمودند: «کسی که مسجدی را جارو کند، خداوند، پاداش آزاد کردن بنده ای را برای او می نویسد و اگر از این مسجد به اندازه خاشاکی که در چشم می رود، غبار برگیرد خداوند عزّ و جلّ دو بهره و نصیب از رحمت خویش را به وی عطا می فرماید».[ابن بابویه قمی، محمد بن على، الأمالی، ص ۱۸۰]
برخورداری از رحمت مضاعف و دو چندان الهی یکی از آثار تقوا و پرواپیشگی است. قرآن کریم می فرماید: «ای اهل ایمان! اگر تقوای الهی را پیشه سازید و به رسول خدا ایمان آورید، خداوند رحمت مضاعف خویش را به شما عطا خواهد نمود …».[حدید، ۲۸] در حقیقت همان تقوای دل است که باعث می شود انسان، خود را در مقابل خداوند و خانه او خاکسار کند و به غبار روبی از مسجد بپردازد؛ چرا که قلب با تقوا همواره در صدد تعظیم شعائر الهی و خواهان آن است که تمام مظاهر دینی و از آن جمله، مساجد با عظمت و پر رونق باشد. بنابراین ذکر ثوابی عظیم در روایات برای این عمل به ظاهر ساده، نبایستی باعث تعجّب شود، چون علاوه بر آنکه این پاداشها و هدایا از سوی ذات پاکی به بندگان عطا می شود که اساس کار او بر رحمت و مغفرت است؛ در حقیقت این ثوابها مترتّب بر همان «تقوای دل» و «روحیّه تواضع» در مقابل ذات حقّ تعالی است که از والاترین فضایل انسانی به شمار می آید.

منبع: وبسایت پرسمان